دو تا دوست که مدتها بود همدیگر رو ندیده بودند بهم می رسند. اولی میگه: شنیدم ازدواج کردی! تو قبل از ازدواج چیکار می کردی؟
دومی یک آه حسابی می کشه میگه: هر کار دلم می خواست!!!
کیانی
دو تا دوست که مدتها بود همدیگر رو ندیده بودند بهم می رسند. اولی میگه: شنیدم ازدواج کردی! تو قبل از ازدواج چیکار می کردی؟
دومی یک آه حسابی می کشه میگه: هر کار دلم می خواست!!!
کیانی
ترکه یه سیاه پوسته رو می بینه، بهش میگه: آقا شما سیاه پوستین؟
یارو میگه: آره، از کجا فهمیدی؟
ترکه میگه: از رو لهجه ات!!!
نیازی
یه روز یه ترکه میره بالای درخت چنار.
بهش میگن داری چه کار می کنی؟
میگه: دارم توت می خورم.
میگن: اینکه درخت چناره!
میگه: توت تو جیبمه!!!
بی نام
فحش ترکها: از جلو چشمام خفه شو
فکر کردی فقط خودت خری
کسی با تو زر نزد
صداتو واسه من داد نزن
بی نام
به پشه ميگن چرا زمستونا پيداتون نيست؟!؟؟؟!
ميگه: نه اينکه تابستونا خيلی برخوردتون خوبه!!
بی نام
ترکه میمونشو میبره سلمونی به یارو میگه: موهای سر و صورت اینو خوب از ته بزن!
سلمونیه میگه: بابا گناه داره آخه چرا میخوای موهاشو بزنی؟
ترکه میگه: بابا آخه خسته شدم از بس که هر کی اومد خونه امون این بدبخت و با احمدی نژاد اشتباه گرفت!!!!
داودی
پسره با عجله میاد تو خونه و به باباش میگه: بابا، مامان با ماشین توی تعمیرگاهه، می گه پول تعمیر را شما می دین یا خودش بده؟
پدره میگه: پول تعمیر ماشین رو؟
پسره میگه: نه بابا، پول تعمیر ساختمان تعمیرگاه رو میگه!!
نجاتی
به احمدی نژاد میگن: لاغر شدی!
میگه: بالاخره هفته پیش بعداز چهار سال رفتم حموم!!!
رجائی
توی یک مهمانی، یک خانمی رو میکنه به آقایی که داشته باهاش حرف میزده میگه: به نظرت شما من چند سالمه؟
مرد میگه: گفتنش یک خورده مشکله، اما یک کم که دقیق می شم می بینم اصلا بهتون نمی یاد!!
جوادی
از ترکه می پرسن: میدونی فرق احمدی نژاد با دکتر چیه؟
ترکه میگه: فرقش اینه که آدم وقتی حالش بد می شه دکتر رو می بینه، ولی وقتی احمدی نژاد رو می بینه حالش بد می شه!!
فریدون
دوباره تازگی ها گیر دادند
صغیر و پیر و برنا را گرفتند
به عنوان شریک جرم ِآدم
همین امروز حوا را گرفتند
یوزارسیف زنگ زد فوراً صد و ده
و آن ها هم زلیخا را گرفتند
به جرم اغتشاش ، ایجاد وحشت
عصای دست موسی را گرفتند
نموده چون دخالت در پزشکی
یکی می گفت عیسی را گرفتند
به جرم بخشش آن دو به خالی
جناب حافظ مارا گرفتند
سپس افغانیان هم از لج او
سمرقند و بخارا را گرفتند
خبر آمد که مجنون خودکشی کرد
به جرم قتل لیلا را گرفتند
ویک شب گشت آمد کوچه را بست
سپس وامق و عذرا را گرفتند
به جرم کشتن سهراب ِناکام
شنیدم رستم آقا را گرفتند
از اول چون که «او» با ما نبوده
لذا مستر اوباما را گرفتند
طرف شد ازقاچاق ارز دارا
ولی بیچاره سارا را گرفتند
طرفداران اشعار کلاسیک
یورش بردند و نیما را گرفتند
دکان (مطربا ) را تخته کردند
وبیچاره نکیسا را گرفتند
به جرم خوردن بید مشک و کاسنی
عرق خورهای کسری را گرفتند
کمر را چون که نرمش داد بابا
به جرم رقص بابا را گرفتند
به جرم اختفای دیش و آنتن
تمام پشت (با ما ) را گرفتند
سُراییدند خیلی ها اراجیف
ولی تنها آرمان! را گرفتند
جوادی
من ندارم زن و از بی زنیم دلشادم
از زن و غر زدن روز و شبش، آزادم
نه کسی منتظرم هست که شب برگردم
نه گرفتم دل و نه قلوه به جایش دادم
زن ذلیلی نکشم هیچ، نه در روز و نه شب
نرود از سر ذلت به هوا فریادم
هر زنی عشق طلا دارد و بس٬ شکی نیست
نکته ای بود که فرمود به من، استادم
شرح زن نیست کمی٬ بلکه کتابی است قطور
چه کنم چیز دگر نیست از آن در یادم
هر کسی حرف مرا خبط و خطا می خواند
بهر اثبات نظرهای خودم، آمادم
زن نگیر، از من اگر می شنوی، عاقل باش!
مثل من باش که خوشبخت ترین افرادم
مادرم خواست که زن گیرم و آدم گردم
من نکردم سخنش گوش و، کنون دلشادم
هیچ کس نیست که شیرین شود از بهر دلم
نه برای دل هر دختر و زن فرهادم
گر هنوزم نظرت هست که زن برگیری
من بجز رب ازل، نیست کسی در یادم
جوادی
ترکه بچه اش رو می بره مدرسه غیر انتفاعی اسم بنویسه، مدیره میگه: من اول باید چند تا سوال از بچه اتون بپرسم ببینم در چه حدی ایه، بعداً راجع به ثبت نامش صحبت می کنیم، بعد شروع می کنه به سوال کردن، بچهه هم همینطور مونده بوده و هیچی نمی کفته. ترکه بلند می شه میره بیرون و بعداز چند لحظه با یه نردبون میاد تو.
مدیره میگه: این دیگه چیه آوردین؟
ترکه میگه: آخه آقا جون شما اصلاً متوجه نیستین با این سوالاتتون، این بچه است عقلش نمی رسه، رفتم واسه اش نردبون آوردم!!!
فرشاد
اصفهانیه میره دکتر. دکتره بعداز معاینه کامل میگه: آقا تقریباً همه اورگانهای شما خرابند! من تعجب می کنم شما چه جوری تا حالا زنده موندین!؟
اصفهانیه: خب، آخه تا حالا نیومده بودم دکتر!!!!
مهتاب
معلم: کی می دونه چرا هواپیما، پروانه داره؟
رضا: آقا اجازه، برای اینکه خلبان عرق نکنه!
معلم: از کجا فهمیدی؟
رضا: آقا اجازه، یه دفعه که ما داشتیم فیلم تماشا میکردیم، دیدیم که وقتی پروانه هواپیما از کار افتاد، خلبانه خیس عرق شد!!!
رضا
اولی: من از روی قیافه ات می تونم بگم، امروز صبحانه چی خوردی!
دومی: خب، چی خوردم؟
اولی: تخم مرغ!
دومی: دیدی اشتباه کردی، این مال دیروزه!!
سحر
ملا حسنی: اگر امروز ما می بینیم که یوزارسیف تن به خواسته آن زن نمیدهد، اینها همه از برکات نظام است!!
مسعود
یه یارو هر روز میرفته تو آرایشگاه از سلمانی که رشتی بوده میپرسه: اگه من الآن بیام چقدر طول میکشه تا نوبتم بشه، رشتیه هم میگفته: یک ساعت، یک ساعت و نیم و … بعد یارو هم میرفته روز بعد میومده همون سوال رو دوباره میکرده …
بالاخره یه روز رشتیه به شاگردش میگه: برو دنبال این یارو ببین جریانش چیه؟
شاگرد میره بعداز مدتی برمیگرده شروع میکنه به قهقه خندیدن. رشتیه میگه: چیه؟ چی شد؟
شاگرد میگه: این هر روز بعداز اینکه از تو می پرسه چقدر دیگه طول میکشه تا نوبتش بشه، صاف میره خونه اتون پیش زنت!!!
آرمان
ترکه ماشینشو میبره تعميرگاه و به مكانيك میگه: میشه بوقشو درست کنی!؟
مكانيكه یه نگاهی به ماشين میکنه، به ترکه میگه: اينجوری كه من فهمیدم ترمزهای ماشين شما خرابه!
ترکه میگه: خب واسه همینه که میخوام بوقشو درست کنم!!!
مسعود
مریضه بعداز عمل جراحی به هوش میاد، یک نگاهی به اطرافش میکنه و میگه: آقای دکتر در عرض این چند ساعت چقدر ریشتون بلند شده!؟
طرف میگه: اولاً اسم من پترس (دربان بهشت)، ثانياً ريش من هميشه اينطور بوده!
کورس
اولی: از ماشينت راضی ای؟
دومی: خودم كه نه، اما مكانيكم خيلی راضیه!!!
نگار
در پی پرتاپ لنگه کفش به بوش، مقامات ایرانی اعلام کردند: از این پس کنفرانس های خبری احمدی نژاد فقط با حضور پابرهنه گان برگزار می شود!!
مصطفی
معلمه از پسره می پرسه: اگه تو 10 تا شکلات داشته باشی 2 تاشو بدی به مریم، 3 تاشو بدی به مهری و یه دونه هم بدی به پروانه، اونوقت خودت چی خواهی داشت؟؟؟
پسر بچهه میگه: خانم اجازه، سه تا دوست دختر جدید!!
ترانه
به ترکه میگن: لباس سیاه بپوش باید بریم قبرستون، بابات مرده.
ترکه میگه: نه من می دونم، یک چیزی شده شما ها نمی خواهید به من بگین!!!
مجید
اصفهانیه زنش مریض میشه میبرتش پیش دکتر. دکتره بعداز معاینه میگه: خانمتون قلبش تمام رگهاش گرفته باید هر چه زودتر عمل شه وگرنه میمیره، خرج عملش هم صد میلیون میشه،
کلیه هاشم هر دوتاش از کار افتادن که باید کلیه بخرین پیوند بزنین وگرنه میمیره، اونا هم میشه دویست میلیون، و همین جوری میگه و میگه.
اصفهانیه میگه: دکترجون این ضعیفه اصلاً چیزی هم داره که سالم باشه؟
دکتره میگه: بله، جگرش که حتماً سالمه، میدونی اگه میخواستی جگر بخری چند بایست میدادی؟ صد میلیون.
اصفهانیه میگه: دکتر جون صد و پنجاه میلیون بده کلاً خانم مال تو!!!
نیازی
تو یکی از دهات اصفهان زلزله میاد اکثر مردم میمیرند. بعد که تحقیق می کنن معلوم میشه وقتی زلزله می شده هیچ کس حاضر نشده خونه اش و ول کنه بیاد بیرون!!
متقی
به رشتیه میگن: بابا چه نشستی که هر روز که تو می ری سر کار، بیست نفر میریزن تو خونت پیش زنت.
رشتیه میگه: خدا رو شکر اقلاً وقتی میان که من نیستم، چون من اصلاً حوصله بیست نفر آدم و تو اون خونه کوچولو ندارم!!!
نیوشا
به ترکه میگن: با احمدی نژاد یک جمله بساز.
ترکه میگه: خره، با احمدی نژاد که چیزی نمی سازن، با اون همه چیزو نابود میکنن!!
ضیاء
از خره میپرسن: سنگین ترین باری که تا حالا حس کردی چی بوده؟
میگه: اینکه به همه ثابت کنیم که ما هیچ ارتباطی با ترک ها نداریم!!!
شاهرخ
یارو میره اداره پلیس میگه: اومدم بهتون بگم طوطی ام گم شده.
ماموره با تعجب میگه: ولی فکر نکنم ما بتوانیم طوطی شما را پیدا کنیم.
یارو میگه: نه اصلاً دنبالش هم نباشین. من فقط اومدم بهتون بگم که اگر تصادفاً اونو پیدا کردین، بدونین که من با عقاید سیاسی اش موافق نیستم!!!
رمضانی
مرد با ناراحتی رو میکنه به زنش میگه: چرا یکبار هم که شده نمی ری کتابخانه، دانشگاه، سینما، نمایشگاه نقاشی، … دنبال من بگردی، هر روز، هر روز میای توی این کافه دنبال من!!!؟
رمضانی
به رشتیه میگن: چه نشستی که زنتو چهار تا مرد گردن کلفت با زور داشتن میبردن جاجرود.
رشتیه میگه: حقشه، همیشه باید زور بالای سرش باشه تا یه کاری رو بکنه!!!!
رضایی
احمدی نژاد: خواب دیدم یک گاو لاغر یک عالمه خر چاق و چله رو خورده.
یوزارسیف: تعبیرش اینه که: دور بعد هم رای می آوری!!
مسعود
رشتیه میاد خونه می بینه، زنش با عباس آقا تو رختخواب خوابیدند. رو می کنه به عباس آقا میگه: آوو، عباس آقا، حالا من شوهرشم مجبورم باهاش بخوابم، شما دیگه چرا!!؟
بهروز
در مجلس سالگرد ازدواج، شوهر رو کرد به میهمانان و با افتخار گفت: من به جرأت می توان بگویم که من و همسرم 24 سال با خوشبختی کامل زندگی کردیم.
یکی از میهمانان گفت ولی شما که 28 سال است که با هم ازدواج کرده اید!؟
مرد گفت: خوب من منظورم اون سالهایی است که هر دو مجرد بودیم.
کیوان
تركه بچش ميره رفته بوده بالای دیوار، بهش میگه:
بچه بیا پایین می افتی مريض ميشی ها!!!
سما
احمدی نژاد: ديشب خواب ديدم 8 نفر مغولی برام آش آلو آوردند.
يو زارسيف: 8 سال یک جوری به اين مملکت گند میزنی که مردم به روح چنگيز خان مغول درود ميفرستند!!!
ندا
ترکه داشته دعا می کرده: خدایا! ما فقط تو رو داریم، مواظب خودت باش!
کسائی
اولی: دکتر بهم گفته موقع کار کردن سیگار نکشم.
دومی: خوب شد، پس حالا دیگه سیگار نمی کشی.
اولی: نه حالا دیگه کار نمیکنم !!!!!
Recent Comments