دیدین تو ﻓﯿﻠﻤﺎ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻩ ﺑﭽﻪ ﻫﻪ ﮔﻢ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ۲۰ ﺳﺎﻝ ﺍﺗﺎﻗﺸﻮ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩه ﻧﮕﻪ میداره؛
ﻣﻦ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ۳ ﺭﻭﺯ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺭﺩﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ بابام ﺍﺗﺎﻗﻤﻮ ﺑﻪ ۴ ﺗﺎ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺍﺟﺎﺭﻩ ﺩﺍﺩه!
کوروس
دیدین تو ﻓﯿﻠﻤﺎ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻩ ﺑﭽﻪ ﻫﻪ ﮔﻢ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ۲۰ ﺳﺎﻝ ﺍﺗﺎﻗﺸﻮ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩه ﻧﮕﻪ میداره؛
ﻣﻦ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ۳ ﺭﻭﺯ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺭﺩﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ بابام ﺍﺗﺎﻗﻤﻮ ﺑﻪ ۴ ﺗﺎ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺍﺟﺎﺭﻩ ﺩﺍﺩه!
کوروس
من وقتی زندگی آدمای موفق رو میخونم همون در حین خوندنِ کار و تلاشی که اینا میکنن خسته میشم،
باید یه چایی بخورم و یه چرت بزنم، شماها چجوری الگو میگیرید ازینا
رضا
من همین الانم یکی بهم بگه “دوست داری وقتی بزرگ شدی چیکاره شی؟” نمیدونم، چرا تو هفت سالگی اینو ازمون میپرسیدن؟
رضا
یک زندانی تونست بعد از 12 سال از زندان فرار کنه
خسته و عرق کرده به خانه رسید…
همسرش ازش سوال كرد
من از اخبار شنیدم که تو ساعت 9 صبح فرار کردی…
تا ساعت 11 شب کجا بودی!؟؟؟؟
زنداني فورا برگشت و خودشو به پلیس تسلیم کرد
کیا
هر صبح بیدار میشی میبینی یه جا هواپیما سقوط کرده و یه جا سیل اومده، یه جا جنگ شروع شده، یه جا عملیات انتحاری شده، بیماری جدید اومده.
اجداد ما در بدترین حالت بیدار میشدن میدیدن دوتا از مرغاشون رو شغال برده.
نگار
باز خوبه شما موقع عکس انداختن تو یه زاویه بالاخره جذاب میشین، من تمامی زاویه ها رو امتحان کردم به این نتیجه رسیدم آدم باید شعور داشته باشه
رضا
رفتم دندونپزشکی برای جراحی دندون عقل…
دکتر اومد کارشو شروع کنه گفت
نترس سعید یه جراحی کوچیکه…
نترس سعید یه جراحی کوچیکه..
گفتم باشه ولی من سعید نیستم
گفت میدونم سعید اسم خودمه!
رستم
جوک
یه بار با خانمم درددل می کردم گفتم «از خودم بدم میاد»
گفت «حالا فکر کن من چی می کشم»
کمال
جوک
بچه که بودم، فک میکردم جمعه های ماه رمضون رو میشه روزه نگرفت
تا اینکه بزرگتر شدم و فهمیدم کل شو میشه نگیرم
رضا
جوک
ما با روانپزشكا نظرمون يكيه ولي ادبياتمون فرق ميكنه. مثلن اونا ميگن فلاني در طيف وسيعي از مسايل اظهارنظر ميكنه، ما ميگيم: يه بند گه ميخوره
جواد
جوک
برا زندگیتون هدف داشته باشید و برا مشکلات برنامه بریزید. مثلا من در مقابل مشکلات استراتژی قبل و بعد دارم. به این صورت که:
چه گهی بخورم؛ این چه گهی بود خوردم….
بیک
جوک
بجای گل بهم دیگه کتاب بدید، گل پژمرده میشه و عمرش زودگذره ولی این کتابه که میشه گذاشت زیر يخچال و تخت و همه جا
رستم
باز خوبه شما رو با بچههاي فامیل مقایسه میکردن
ما تو فامیلمون درسخون نداشتیم بابام منو مستقیم با خود بوعلي سینا مقایسه میکرد
سینا
فرق ما با حضرت سليمان اينه كه اون گوسفند رو ميديد بعد باهاش حرف ميزد،
ما اول حرف ميزنيم بعد ميفهميم طرف گوسفنده.
کورس
مامانم زنگ زده میگه این آهنگای شجریان کجای کامپیوتره؟!
گفتم مای کامپیوترو باز کن یه درایو هست به اسم E مامانم گفت خوب دیدم..
گفتم خب برین توش..
گفت میرینم تو هفت جد و آبادت
توله سـگ مـگه مـن باهات شـوخی دارم
کامران
درسته كه آدم مفيدى نيستم ولى در عوض خيلى هم بى مصرف نيستم .️
مثلا ميشه ازم به عنوان درس عبرت براى ديگران استفاده كرد
ملوک
دختر عمهﻡ ﺍسم بچهﺵ ﺭو گذﺍشت ﺍبوطالب، بچه تا 6سالگی ﺭشد نمیکرﺩ
برﺩنش ﺩکتر گفت ﺍین توﻯ آﺏ و هواﻯ ایراﻥ بزﺭگ نمیشه باید ببریدﺵ عربستاﻥ بکاﺭید
سپنتا
به بابام میگم : بابا تو بین بچه هات فرق میذاری ؟
میگه: نه اصلا ، واسه من هیچ فرقی نداره
میگم: پس چرا انقدر نسبت به من بی اهمیتی ؟
میگه : تو؟ آهان تو رو یادم نبود ، اره فرق میذارم
شادی
من وقتی رژیم میگیرم فقط روز اول خیلی سختمه و گرسنگی میکشم
به محض اینکه وارد روز دوم میشم رژیمو میشکونمو همه چی حل میشه
کاووس
انقد تو خونه موندیم اسم اتاقو گذاشتیم “خونه”
اسم پذیرایی گذاشتیم« بیرون»
دیشب اومدم از پذیرایی برم تو اتاق
بابام جلومو گرفت گفت تا این وقت شب کجا بودی؟
مزدک
چند روز بود شب دير ميخوابيدم صبح دير بيدار ميشدم
تصميم گرفتم ساعت خوابم رو درست كنم
الان ديگه فقط صبح دير بيدار ميشم، شبا زود ميخوابم
مهرناز
دقت کردین ؟
در پاسخ به جواب “چی شد؟” حدود %۹۹ میگن “هیچی”
و اون %۱ باقیمونده هم میگن “چی ، چی شد”
محمود
مریدی از شیخی پرسید: آیا استفاده تبلیغاتی از زن حرام است؟!
شیخ پاسخ گفت: آری!
مرید دیگری گفت: پس چرا خداوند برای تبلیغ بهشت خود از حوری استفاده نموده است؟!
شیخ قدری اندیشید و سپس بقچه اش را جمع و جور کرد وگفت: تو زر نزنی کسی نمیگه لالی..!
کیانوش
عارفی را فرمودند «زرررررشک» به چه معناست؟
ایشان لحظهای درنگ کردند و فرمودند:
همان «گوه نخور» است، اما صد درصد گیاهی
زیبا
طرف میره وام بگیره دو تا سوال ازش میکنن:
۱) وقت شام که گرسنه هستی سفره رو تو میندازی یا خانمت؟
میگه: خودم!
۲) تموم که میشه کی جمع میکنه؟
میگه: خودش!
پس وام به شما تعلق نمیگیره چون خرت که از پل بگذره قسطاتو نمیدی
مرتضی
تاریخ انقضا مواد غذایی تو ایران اینجوریه که
یه ذره مزه شو تست میکنیم،
اگه عوض نشده بود که میخوریمش،
اگرم عوض شده بود با چنتا ادویه قاطیش میکنیم باز میخوریمش
تورانی
ریاست محترم پدافند هوایی
با سلام
با اجازه شما دارم میرم بالای پشت بام انتن تلوزیون تنظیم کنم
کاپشن قهویی – شلوار کردی مشکی-دمپایی زرشکی – کلاه کشی سبز
باتشکر نزنید/:
مسعودی
بد جوری سوتی دادم!!!
دختره گفت: من گیاه خوارم،
گفتم: من هم گیاه خوارم، هم گیاه خوارارو میخورم!
گفت :یعنی منم میخوری؟؟؟
گفتم: نه منظورم گاو و گوسفند بود
سیاوش
هرشب دیر به خونه برمیگردم وقتی میام خونه مادرم را میبینم که منتظرم نشسته به محض این که منو میبینه میگه پسرم میتونی برام این سوزن را نخ کنی؟
یه شب از همین شبها ازش پرسیدم مادر شب به این دیروقتی چی میدوزی؟
گفت مادرجون چیزی نمیدوزم فقط تست مستی ازت میگرفتم
باورکنید پلیس آمریکا هنوز بفکرش نرسیده اینطور تست مستی بگیره
عباس
اصفهانيه ميره دندون پزشكي به دكتره ميگه دندون عقلم رو بكش بدون بي حسي
دكتره ميگه بايد بهت آمپول بي حسي بزنم
نميتوني تحمل كني
اصفهانيه ميگه آمپول نزن اگه نتونستم تحمل كنم پول ميدم بهت اگه تونستم تحمل كنم هيچي نميدم
دكتر قبول ميكنه و دندون رو ميكشه و اصفهانيه آخ نميگه و شرط رو ميبره
شب دكتر تو گروه دكترا مينويسه امروز دندون يه اصفهاني رو بدون بي حسي كشيدم و درد نداشت
يه دكتر ديگه بهش ميگه اين اومد پيش من براش بي حسي زدم
گفتم بشين بيرون تا صدات كنم
اومدم ديدم نيستش
بهمن
یارو ﻣﻴﺮﻩ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺑﭽﺶ .ﻣﻴﺮﻩ ﻃﺒﻘﻪ ﻱ ﺍﻭﻝ , ﻣﻲﺑﻴﻨﻪ ﻳﻪﺗﺎﺑﻠﻮ ﺯﺩﻥ ﻛﻪ ﺭﻭﺵ ﻧﻮﺷﺘﻦ : ﻣﺤﻞﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻱ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺑﺎﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ
ﺍﺯ ﻣﺴﺌﻮﻟﺶ ﻣﻲ ﭘﺮﺳﻪ :
ﺁﻗﺎ ﺑﭽﻪ ﻣﺎ ﺍﻳﻨﺠﺎﺱ؟
ﻃﺮﻑ ﻣﻴﮕﻪ اسمش چیه؟
میگه گل مراد
طرف میگه : ﻧﻪ ﺩﺍﺩﺍﺵ
ﻣﻴﺮﻩ ﻃﺒﻘﻪ ﻱ ﺩﻭﻡ , ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻪ ﻳﻪ ﺗﺎﺑﻠﻮﺯﺩﻥ ﻛﻪ ﺭﻭﺵ ﻧﻮﺷﺘﻦ :
ﻣﺤﻞ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻱ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻣﺘﻮﺳﻂ! .ﻣﻴﺒﻴﻨﻪﺑﭽﺶ ﺍﻭﻧﺠﺎﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ
ﻣﻴﺮﻩ ﻃﺒﻘﻪ ﻱ ﺳﻮﻡ , ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻪ ﻳﻪ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﺯﺩﻥ ﻛﻪﺭﻭﺵ ﻧﻮﺷﺘﻦ :
ﻣﺤﻞ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻱ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥﺧﻨﮓ ﻛﻮﺩﻥ ,ﻛﻢ ﺣﺎﻓﻈﻪ !
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﻲ ﮔﻪﺣﺘﻤﺎ گل مراد ﻫﻤﻴﻨﺠﺎﺱ . ﻣﻴﺒﻴﻨﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ!
ﻣﻴﺮﻩ ﻃﺒﻘﻪﻱ ﭼﻬﺎﺭﻡ،ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻪ ﻳﻪ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﺯﺩﻥ ﻛﻪ ﺭﻭﺵ ﻧﻮﺷﺘﻦ :
ﻣﺤﻞ نگهداری ” گل مراد
فرامرز
ترکه میفته تو چاه …
یه نفر رد میشه میگه صبر کن الان میرم ۲-۳نفر میارم…
ترکه میگه: برو ۵ نفر بیار ،منو میترسونی؟
هیچ غلطی نمی تونید بکنید
کفاش
زنه با شوهرش میره دکتر…نوبتش که رسید و رفت داخل اتاق دکتر گفت: آقای دکتر اگه میشه شوهرم هم بیاد تو.
دکتر بهش برخورد و گفت: خانم من دکترمتخصص هستم ،از خدا میترسم و در ضمن شخص محترمی هستم.
زن گفت: بحث شما نیست… منشی شما خیلی خوشگله. شوهر من هم نه دکتر متخصصه، نه از خدا میترسه و نه شخص محترمیه
بذار بیاد کنارم باشه
سکینه
بابام هروقت حالش خوبه میگه زن بگیر الاغ،
تا با مادرم جر و بحثش میشه میگه خر نشی زن بگیریا. کلا هدفش اینه منو حیوون خطاب کنه
رضا
ازدواج آخرین تصمیمیِ که یک مرد خودش برای زندگیش میگیره
بعد از اون فقط زنش براش تصمیم میگیره
سیامک
شما جایی زنگ زدی دوتا بوق خورد برنداشت قطع کن،
چون بعد از دوتا بوق تو میخوای بگی حالا این بیشور چرا جواب نمیده
و اونیم که بهش زنگ میزنی میگه حالا این پفیوز چرا قطع نمیکنه
مسعود
همیشه بچهاتون رو تو بحثای خانوادگی شرکت بدین تا بزرگ بشن….
من خودم همیشه از بچگی تو بحثای خانوادگیمون شرکت میکردم فقط بهم میگفتن تو یکی زر نزن
جوادی
زن : عزیزم دکتر بهم گفت واسه اینکه حالم خوب بشه باید بریم به سفر خارج به یه ساحل آفتابی
حالا منو کجا میبری ؟
مرد: میریم یه دکتر دیگه!
کامران
خدایا… میشه این آقای شیطان رو ببخشی و باهاش آشتی کنی که دست از سر ما ورداره؟
تو که همه رو میبخشی ..اینم اشتباه کرد به ما سجده نکرد .. ما بخشیدیم تو هم ببخش…
داره اذیت میکنه … پیشنهادهای خوب میده .. نمیشه رد کرد
صمد
Recent Comments