دسامبر 15
زن و شوهری میرن باغ وحش تماشای حیوانات, تا اینکه به قفس گوریل ها میرسن
از اونجایی که باغ وحش خلوت بود مرده به زنش میگه بیا یه کمی سر به سر گوریل ها بزاریم
زنه میگه چطوری ؟
مرده بهش میگه: تو برو جلوی قفس اون گوریل نری که از همه بزرگتره و کمی پر و پاچتو بهش نشون بده
زن هم قبول میکنه و کمی دامنش رو میده بالا و گوریل با دیدن این صحنه هیجانزده میشه
مرد میگه حالا بیشتر تحریکش کن, بلوزت رو تا پایین سینه هات پایین بکش
زن بعد از اینکه این کارو میکنه گوریل شروع میکنه از این ور قفس به اون ور قفس رفتن و جیغ کشیدن
مرده بعد پیشنهاد میکنه که زنش دامنش رو کاملا بالا ببره تا گوریل به شدت تحریک بشه
گوریل با دیدن صحنه ای که زن براش خلق کرده بود دیگه کاملا از حالت عادی خارج شده بود و جیغهای ممتدی میکشید
در این لحظه مرد زنش رو میگیره ، در قفس رو باز میکنه ، زنش رو به داخل هل میده و بهش میگه :
حالا به گوریل بگو که سرم درد میکنه و حوصله ندارم !!
رنجبری
دسامبر 08
پدر و پسر در این دور و زمان,
پدر: خوب پسرم, فکر کنم الان دیگه وقتشه یه خورده راجع به مسائل جنسی صحبت کنیم.
پسر: باشه, حالا چی میخواین بدونین!!!
کریمی
دسامبر 02
قدیما یکی چشم میخورد واسش تخممرغ میشکستن،
الان یکی تخممرغ میخوره چشمش می زنن.
رها
نوامبر 20
یه روز یه پدری که پسرش درسش تموم شده بوده, هیچی هم بارش نبوده! زنگ میزنه به دوستش میگه : دمت گرم, اگه میشه یه کاری واسه این پسر ما دست و پاکنی ممنونت میشیم.
یارو میگه : میخوای وزیرش کنم ؟
باباهه میگه : نه بابا اون خیلی زیاده..
یارو میگه : میخوای سفیرش کنم؟
باباهه میگه : اوه نه…
یارو میگه : میخوای وکیلش کنم ؟
باباهه میگه : نه بابا, اگه میتونی یه جایی کارمندی چیزیش کن
یارو میگه : شرمنده اون دیگه سواد میخواد!!!!!!
داداشی
نوامبر 05
یکی از دوستام تعريف ميكرد مامانم وقتی نماز ميخونه با هر الله اكبر بلندی كه ميگه يه منظور داره, اون موقع من هم چك ميكنم
زير گاز خاموش باشه، آیا كسی در ميزنه، چراغ جايی روشن نمونده باشه و…!
يه روز با وجود اين كه همه اينارو نگاه كرده بودم بازم الله اكبر مامانم ادامه داشت،
وقتی نمازش تموم شد با عصبانيت گفت: مگه كوری نميبينی گرممه ميگم کولر رو روشن كن….!!!!
ستاره
اکتبر 28
ترکه تلفنش زنگ میزنه, شروع میکنه به گشتن جیبهاش, پیداش نمیکنه, میگه: فکر کنم خونه جا گذاشتمش!!
رضا
اکتبر 20
ترکه میبینه از تو اشپزخونه صدا میاد میره میبینه پسرش داره هی در یخچال رو باز و بست میکنه
میگه: چرا داری همچین میکنی؟ در رو کندی رفت پی کارش!
پسره میگه: دارم ریفرش میکنم, ببینم چیز جدیدی پیدا میشه!!!!
ندا
اکتبر 14
یارو داشته تو جبهه مصاحبه میکرده, که یه هو یه خمپاره میاد و میخوره درست همونجا. ترکشش هم میخوره به یارو رزمندهه و میافته زمین.
خبرنگاره هم میره سراغشو میگه: تو این لحاظات آخر زندگی اگه حرفی, صحبتی داری بگو…
رزمندهه هم در حالی که داشته اشهد و شهادتینش رو زیر لب میخونده, میگه: من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم, اونم اینکه وقتی کمپوت می فرستید جبهه, خواهشا اون کاغذ روشو نکَنید.
خبرنگاره میگه : بابا این چیه دیگه میگی, آخه قراره اینا از تلویزیون پخش بشه, یه جمله بهتر بگو …
رزمنده با همون لهجه اصفهونیش میگه: آمو, آخه نمی دونی تا حالا سه دفعه به من رب گوجه افتاده اس.
شهاب
اکتبر 11
ترکه زنگ می زنه به پلیس میگه: آقای پلیس دستم به دامنت! … یه مارمولک رو زیر کردم حالا چیکار کنم؟
پلیسه میگه : مردِ حسابی خب لاشه رو وردار بنداز کنار جاده و برو دیگه؛ چرا بیخودی مزاحم پلیس میشی؟
ترکه میگه : چشــم قربان … فقط یه چیز دیگه ؛ عبا و عمامه ش رو چیکار کنم ؟
ندائی
سپتامبر 26
از کلمات قصار غضنفر:
بعضـی از آدم ها شبیه سوراخ های اول کمربنـدن
همیشه هستن اما هیچ وقت به کارت نمیان!!!
رویا
سپتامبر 24
از یارو میپرسن: میدونی آقایون لباساشون را چه طوری دسته بندی می کنند؟
میگه: معلومه, دو دسته, یکی لباسهای کثیف, دومی لباسهای کثیف اما قابل پوشیدن!!
رضایی
سپتامبر 21
زمان برای همه مردم دنیا سه حالت داره, ولی تو ایران ما چهار تا زمان داریم : زمان گذشته, زمان حال, زمان آینده, زمان شاه!!!
رویا
سپتامبر 12
زنه به شوهرش میگه : تو هیچوقت منو دوست نداشتی!
مرد یه نگاهی به پنج تا بچه هاشون میکنه و میگه: پس این کره خرا رو از تو گوگل دانلود کردیم!!؟
روشنک
سپتامبر 09
کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزه ش عوض شده …
میگه : آره
میگم : بریزمش دور ؟
میگه : نه بزار تو یخچال بابات میاد میخوره !!!
رعنا
سپتامبر 04
نصیحت ترکه به پسرش:
تا وقتی زور داری از عقلت استفاده نکن!!!
سهراب
آگوست 20
با آغاز طرح جداسازی خانمها از اقایون در دانشگاهها، بانکها و … کارشناسان تنها راه تولید مثل در ایران را تا 20 سال آینده روش گرد افشانی اعلام کردند!!!
داریوش
آگوست 06
تا وقتی مجردی هرکی بهت میرسه میگه: تو که همه چی داری چرا ازدواج نمیکنی؟
وقتی ازدواج کردی هرکی بهت میرسه میپرسه: تو که همه چی داشتی واسه چی ازدواج کردی!؟
فرهاد
جولای 25
دوتا خانوم و یه آخوند تو صندلی عقب نشسته بودن.
آخونده خودش رو زیادی می چسبونه به خانومه که یه دفعه خانومه برمیگرده میگه: حاج آقا کو… رو بکش اونور!
آخونده که حسابی جا خورده بوده میگه: خانوم مودب باش! این چه طرز حرف زدنه!
خانومه میگه: خب چی بگم وقتی کو…. رو چسبوندی به من؟!
این که دیگه خیابون پهلوی نیست که اسمشو عوض کنین، بکنین امام خمینی!
اسمش کو…. همیشه هم کو…. می مونه!!!!
صدیقی
جولای 15
یارو خرش میمیره, دوستاش میگن برای مسخره کردنش بریم بهش تسلیت بگیم
وقتی میرن, یارو میگه: من اصلا فکر نمیکردم خر من این همه فک و فامیل اینجا داشته باشه!!!
طناز
ژوئن 22
شب عروسی ترکه بهش میگن بابات مُرد. میگه : حالا این مسخره بازیهای بابامو ببین ها !
فرزاد
ژوئن 15
ترکه با جعبه خيلي بزرك میره اداره پُست، جعبه رو میذاره رو ترازو….
كارمنده میگه: مي خواي پُستش كنُي؟؟؟ ترکه میگه: نــه اومدم وزنش كنم ببينم اكًر اضافه وزن داره شبها بهش شام ندم!!!!
نراقی
ژوئن 05
گویند مردی روستایی با چند الاغش وارد شهر شد.
هنگامی که کارش تمام شد و خواست به روستا بازگردد، الاغ ها را سرشماری کرد. دست بر قضا سه تا از الاغ ها را نیافت. با نگرانی به سراغ اهالی رفت و سراغ الاغ های گمشده را گرفت ولی از قرار معلوم کسی الاغ ها را ندیده بود.
نزدیک ظهر، در حالی که مرد روستایی خسته و ناامید شده بود، رهگذری به او پیشنهاد کرد، وقت نماز سری به مسجد جامع شهر بزند و از امام جماعت بخواهد تا بالای منبر از جمعیت نمازخوان کسب اطلاع کند.
مرد روستایی همین کار را کرد.
امام جماعت از باب خیر و مهمان دوستی، نماز اول را که خواند بالای منبر رفت و از آن جا که مردی نکته دان و آگاه بود، رو به جماعت کرد و گفت: «آهای مردم در میان شما کسی هست که از مال دنیا بیزار باشد؟»
خشکه مقدسی از جا برخاست و گفت: من
امام جماعت بار دیگر بانگ برآورد: «آهای مردم! در میان شما کسی هست که از صورت زیبا ناخشنود شود؟»
خشکه مقدس دیگر برخاست و گفت: من
امام جماعت بار سوم گفت: «آهای مردم! کسی در میان شما هست که از آوای خوش (صدای دلنشین) متنفر باشد؟»
خشکه مقدس دیگری بر پا ایستاد و گفت: من
سپس امام جماعت رو به مرد روستایی کرد و گفت: بفرما! سه تا خرت پیدا شد. بردار و برو
رفعت
مه 24
قدیما برق ها رو روشن میذاشتیم میرفتیم مسافرت، دزده فکر کنه یکی خونه هست، الان هرجوری حساب میکنیم برق ها رو خاموش کنیم و دزد بزنه به صرفه تره !
فقط کاشف الکل رازی نبود ! مصرف کنندگان الکل هم راضی اند!
اینایی که همه چیزو رو دسکتاپ سیو میکنن همونایی هستن که از راه میرسن شلوارشونو پرت میکنن گوشهی اتاق !
خدایا به خوبان عزت داده ای به بدان ثروت, نکند ما به تماشای جهان آمده ایم!!؟
ازدواج یعنی از دست دادن توجه تعداد کثیری از افراد و بدست آوردن بی توجهی یک فرد!
نیازی
مه 12
یارو با عجله میره پیش دکتر و میگه: آقای دکتر به دادم برس , زنم داره از درد هوار میکشه فکر کنم آپاندیسش باشه!
دکتره با تعجب میگه: من که همین هفته پیش آپاندیس خانومتون رو عمل کردم, این غیر ممکنه که یه زن دو تا آپاندیس داشته باشه!
یارو میگه: آره این غیرممکنه, ولی این که ممکنه یه مرد دو تا زن داشته باشه!!!
زهرا
آوریل 29
قبض آب ترکه میاد, میبینه خیلی زیاده, به بچه هاش میگه: حالا, فردا که رفتم پرینت آب رو گرفتم, معلوم میشه کیه که هی میره دستشویی!!
فرزاد
آوریل 24
ترکه آلزایمر داشته, ازش می پرسن چه حسی داری؟
میگه: خیلی خوبه, از وقتی مریض شدم هر روز با آدمای جدیدی آشنا می شم.
نینا
آوریل 15
کسی که سخنانش نه راست و نه دروغ, فیلسوف است.
کسی که راست و دروغ برایش یکی است متملق و چاپلوس است.
کسی که پول میگیرد تا دروغ بگوید دلال است.
کسی که پول میگیرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد وکیل است.
کسی که پول میگیرد تا راست و دروغ را تشخیص دهد قاضی است.
کسی که دروغ میگوید تا پول بگیرد گداست.
کسی که جز راست چیزی نمیگوید بچه است.
کسی که به خودش هم دروغ میگوید متکبر و خودپسند است.
کسی که دروغ خودش را باور می کند احمق است.
کسی که سخنان دروغش شیرین است شاعر است.
کسی که اصلا دروغ نمی گوید یا زاییده نشده است یا مرده است.
کسی که دروغ میگوید و قسم هم میخورد بازاری است.
کسی که دروغ میگوید و خودش هم نمیفهمد پر حرف است.
کسی که مردم سخنان دروغ او را راست می پندارند سیاستمدار است.
کسی که مردم سخنان راست او را دروغ می پندارند و به او می خندند دیوانه است.
نیکو
آوریل 10
ترکه می ره کوفه ضریح مختار را می گیره و میگه: دمت گرم عجب فیلمی بازی کردی!
هرمز
آوریل 05
یارو میره هارد درایو بخره, میگه: هارد 320 مگ میخوام. ترکه واسش هارد 160 مگ میاره. یارو میگه: من که گفتم هارد 320 میخوام. ترکه میگه: ناراحت نباش, این جنسش خیلی خوبه جا باز میکنه.
فرهاد
مارس 10
دعای سال تحویل:
یا مخرب النرخ و البازار یا مدبر الزور و الفشار
یا مسبب الجبر و الاجبار حول فشارنا احسن الفشار
صدف
مارس 06
آخونده با بچه اش میره دکتر, میگه: آقای دکتر بچه ام اصلاً اشتها نداره هر کارش می کنیم هیچی نمی خوره.
دکتره میگه: این که کاری نداره حاج آقا, عمامه ات رو بذار سرش, مملکت رو هم میخوره!!!!
نگار
مارس 03
ترکه میره دیدار رهبر انقلاب, دستش رو می بوسه و آقا رو بغل می کنه و میگه: آقا شما سیدی, من فدای شما شم, دعا کن شاه برگرده!!!
مرداویج
فوریه 28
ترکه داشته با لباس تو رودخونه شنا میکرده, بهش میگن: چیکار داری می کنی؟
میگه: دارم لباسامو می شورم.
میگن: مگه تو خونه اتون ماشین لباس شوئی ندارین؟
میگه: داریم, ولی وقتی میرم اون تو, سرم گیج میره!!!!
برزو
فوریه 24
اگه کریستف کلمب زن داشت آمریکا کشف نمی شد… چون
زنش میگفت : داری کجا میری؟ باکی میخوای بری؟ کی برمیگردی؟ حالا چرا تو؟ مگه چقدر بهت میدن؟ زن هم تو کشتی هست؟ آخه تو رو چه به اکتشاف؟ تازه مامانم اینا قراره فردا بیان اینجا و …..
صمدی
فوریه 16
یه یارو که دکترای ریاضی داشته بعداز اینکه نمی تونه هیچ کجا کاری پیدا کنه, مییبینه که شهرداری داره رفتگر بی سواد استخدام می کنه.
اونم میره و بالاخره بعنوان رفتگر استخدام میشه.
بعداز یکی دو ماه شهرداری میگه همه رفتگرها باید برن کلاسهای نهضت. خب این یارو هم میره.
یه روز معلمه توی کلاس یارو میبره پای تخته یه شکلی روی تخته میکشه و میگه مساحت اونو حساب کنه.
یارو تو فکر بوده که انتگرال بگیره و یا از یه راه دیگه حل کنه که میبینه همه داد میزنن: انتگرال بگیر …!!!!!!
امدادی
فوریه 11
اولی: میدونی چرا این همه سنگ شهاب آسمانی هست؟
دومی: حتماً توی کرات دیگه هم غضنفر دارن!!!
راضیه
فوریه 05
ترکه میره نونوایی یه صد تومنی میده، میگه: قربونت دوتا نون بده ما بریم.
نونواهه میگه: عمو کجای کاری، نون الآن دونهای پونصد تومنه!
ترکه میگه: اوه اوه، مگه من چند ساله خوابیدم!!؟؟
فرهود
فوریه 04
یه یارو میره تو مسجد محل و به آخوند مسجد میگه: حاج آقا، من چند روز پیش با زن شوهرداری زنا کردم و حالا خیلی از این کارم پشیمونم.
آخونده میگه: با کی زنا کردی؟ با زن قصاب محل یا زن بقال محل؟
یارو میگه: حاج آقا نمیتونم اسمشو بگم و بعدش هم میذاره از مسجد میره.
بیرون مسجد یکی از دوستاشو میبینه، دوستش میگه: تو مسجد چیکار میکردی؟
یارو با خوشحالی میگه: هیچی بابا، فقط دو تا آدرس خوب گرفتم!!!!!
فرزاد
ژانویه 15
ترکه از کلاس راهنمایی رانندگی میاد خونه، بهش میگن: بابات فوت کرد.
میگه: چی شد؟
میگن: مار زدش.
میگه: از پشت زدش؟
میگن: آره
میگه: خب، پس ماره مقصره!!!!
نیازی
ژانویه 10
به ترکه میگن: باریک الله یعنی چی ؟
میگه: یعنی خدا لاغر است!!
ستوده
Recent Comments