غضنفر هميشه لباس مشكی می پوشيده. دوستاش ميگن چرا هميشه مشكی می پوشی؟
غضنفر ميگه: آخه من ختم روزگارم!
بی نام
_______________
ترکه با دختره دوست میشه، دختره میگه: من ایدزیم!
ترکه میگه: عیب نداره منم تبریزیم!!!
بهداد
غضنفر هميشه لباس مشكی می پوشيده. دوستاش ميگن چرا هميشه مشكی می پوشی؟
غضنفر ميگه: آخه من ختم روزگارم!
بی نام
_______________
ترکه با دختره دوست میشه، دختره میگه: من ایدزیم!
ترکه میگه: عیب نداره منم تبریزیم!!!
بهداد
بچه: مامان ناهار چی داريم؟
مادر با عصابنيت: زهر مار!
بچه: اخ جون، از شر املت راحت شديم!!
بی نام
_______________
به گربه چینی، می گن اسمت چیه؟
میگه: میونگ!
بی نام
جلوی یک مسجد تابلو زده بودند که: اگر از دروغگویی، مردم آزاری، مال مردم خوری، … پشیمان و خسته شده اید وارد این مکان مقدس شوید!
روز بعد یکی زیر نوشته های تابلو اضافه کرده بود، اگر نه، پس قطعاً شما هم می توانید کاندید ریاست جمهوری اسلامی شوید!!
مرادی
ترکه میره کتابخونه بلند میگه: یه ساندویج بدین با نوشابه!
یارو بهش میگه: آقا اینجا کتابخونه است.
ترکه میگه: ببخشید، بعد یواش میگه: آقا یه ساندویج بدین با یه نوشابه!!!
اختری
ترکه زنگ میزنه خونه دوست دخترش، بابای دختره ورمیداره، ترکه بوق اشغال میزنه!!
سینا
از ترکه میپرسن: برای زلزله زدگان بم چه کمکی کردی؟
میگه: متاسفانه دستم خالی بود، انشاءالله زلزله بعدی جبران می کنم!
طناز
مادر پسره براش میره خواستگاری، پدر دختره میپرسه خوب پسرتون چه کاره هست؟
مادره میگه: پسرم دیپلماته!!!
پدر دختره میگه: اوه چه عالی! یعنی چی؟
مادره میگه: یعنی از وقتی پسرم دیپلمش گرفته همینطوری ماته!
مرضیه
رشتیه روز تولد زنش یک پیراهن برای بهش میده، زنه اصلاً توجه نمیکنه، رشتیه میگه: خانوم جان، خوشحال نشدی!
زنش میگه: آخه تو هم اسم اینو میذاری کادو، نیگا کن ببین من چه کادوهایی گرفتم، عباس آقا گفته برای یک هفته منو میبره اروپا، احمد آقا این گردنبند مروارید رو بهم داده، اصغر آقا این النگو طلا رو برام خریده، …!!!
ندائی
اصفهانیه میاد خونه میبینه زنش داره گریه میکنه، میگه: چی شده؟
زنه میگه: آی بچه امون، آی بچه امون.
اصفهانیه میگه: بچه امون چی؟
زنه میگه: مرد!
اصفهانیه میگه: خوب حالا غصه نخور، بگو جطوری مرد؟
زنه میگه: اون سکه قدیمیه که داشتی، اونو کرد تو دهنش خفه شد مرد.
اصفهانیه میگه: آی سکه امون، آی سکه امون!!
قرنیا
معلم: تقی، میتونی سه تا حیوون درنده نام ببری؟
تقی: آقا اجازه، ما تازه اومدیم توی این محله!!
هنری
مادر: رضا امروز رفتی اداره بابات؟
رضا: آره.
مادر: خب، بگو ببينم منشی بابات خوشگل بود؟
رضا: نه مامان جون، شكل شما بود!
رضا
محمود احمدی نژاد: همه دنیا بدانند که ما نیازی به مدال المپیک آنها نداریم!!
سیاسی
یارو میرسه به دوستش میگه: هی، بگو ببینم، بالاخره ازدواج کردی یا هنوز مثل اونوقتا خودت غذا می پزی؟
یارو میگه: هر دو!!!
نغمه
بعد از دانشگاه آکسفورد، نهضت سواد آموزی هم اعلام کرد که هيچ گونه مدرکی به نام -کردان- صادر نکرده است!!!
مهران
معلم: رضا بگو ببینم اگه تو 10 تا گردو داشته باشی و بخوای با برادرت آنها را بطور مساوی تقسیم کنی به اون چند تا میدی؟
رضا: آقا اجازه، 3 تا.
معلم: ببینم، مگه تو حساب کردن بلد نیستی!؟
رضا: آقا اجازه، ما بلدیم ولی داداشمون که بلد نیست!!!
رضا
پسر بچه: بابا ببین علی کتمو پاره کرده!
پدر: بیا بریم پیش باباش تا بهش شکایت علی رو بکنم.
پسر بچه: بابا چون لازم نیست بریم، چون باباش با علی دارن میان اینجا!!!
پروانه
مادر زنه از دامادش میپرسه: بعد از مرگم برام چیکار میکنی؟
داماده میگه: هر روز از اون سیگارایی که دوست داری میزارم سر قبرت!
مادر زنه میگه: کبریت هم برام میذاری؟
داماد میگه: فکر کنم اونجایی که شما میرین احتیاج به کبریت نداشته باشین!!!
سعادتی
پدری نامه ای برای بچه اش بدین مضمون نوشته بود: فرزند عزیزم٬ نامه ات رسید، نوشته بودی ۱۰۰۰۰ تومان پول لازم داری، آنرا برایت فرستادم٬ ولی از فرد تحصیل کرده ای مثل تو تعجب می کنم که هنوز نمی دانی ۱۰۰۰۰ چهار تا صفر دارد٬ نه شش تا صفر!!
قرگوزلو
کلفتی که تازه به استخدام آقا و خانم مسنی درآمده بود، میگفت: من آدم خیلی سخت کاری هستم، توی دهمون که بودم هر روز از هشت تا اسب و الاغی که داشتیم نگهدار ی میکردم هیچ هم خسته نمیشدم، تازه شما ها که فقط دو نفرین!!!
داودی
میگن وقتی مسابقات معلولین المپیک در چین برگزار میشد، احمدی نژاد هم به اونجا رفته بوده ولی مقامات چینی از پذیرفتنش ممانعت کردند و اونو به ایران برگردوندند.
وقتی علت این امر رو از چینی ها پرسیدند گفته بودند که: این مسابقات صرفاً برای معلولین جسمی است نه معلولین ذهنی!!!!!!
شقایق
دیوانه اولی به دیوانه دومی: با این عجله کجا داری میری؟
دیوانه دومی: دارم میرم خونه ببینم خونه هستم یا نه!؟
دیوانه اولی: عجب خلی هستی ها، خوب چرا تلفن نمیزنی ببینی هستی یا نه!!!؟
آرمان
بچه از باباش میپرسه: بابا، تو بهشت زنها از شوهراشون جدا زندگی میکنند یا باهم هستن؟
باباهه میگه: بچه جون، اگه زنها با شوهراشون یکجا باشن که آنجا دیگه بهشت نمیشه!!!
فرزین
آخونده داشته واسه ترکه حرف میزده، میگه: مثلاً اگه سگ بهت حمله کرد باید این آیه قرآن را بخونی.
ترکه میگه: اما خوبه که آدم یک چوب هم با خودش داشته باشه، چون ممکنه همه سگها عربی بلد نباشند!!!
مرادی
زن رشتیه برای زایمان رفته بوده بیمارستان، دکتره ازش میپرسه: بابای بچه برای زایمان میاد بیمارستان؟
زنه میگه: فکر نمیکنم بیاد، چون شوهرم چشم دیدنشو نداره!!
صفا
قربان هلالت بروم ای مه شوال
آورده ام از فرط خوشی در دو سه تا بال
سی روز به امید وصالت سپری شد
خم شد کمرم در رمضان همچو یکی دال
گرچه رمضان نیست فراتر زسه ده روز
از بهر من این ماه بُود بیشتر از سال
افطار و سحر گرچه خودم را خفه کردم
اما وسط روز شدم ضایع و بیحال
لاغر شدم و زرد مثال نی قلیان
رخسار من اکنون شده چون خربزۀ کال
یک چیز مرا مایه امید و توان بود
آن عید سعیدی که رسد باز به هر حال
ممنونتم ای ماه شب اول شوال
در آمدنت چون که نفرموده ای اهمال
زیبا تری ای ماه هلالی تو برایم
از ماه شب چارده آن بدرک رمّال
در فطر ببین باز چه سوری بچرانم
هرچند شود این حرکت باعث اسهال
جاوید از این روی بُود شاد در این روز
چون باز شکم در جلو واوست به دنبال
شاهنده
دوست داری يه خر ماچت كنه يا
يه ماچ خرت كنه يا
يكی خرت كنه ماچت كنه يا
يكی خركی ماچت كنه يا
يكی اونقدر خر باشه كه ماچت كنه!!!
بی نام
معلم: بچه ها بنظر شما چه عاملی میتونه آینده بهتری رو برای شما فراهم بکنه؟
رضا: آقا اجازه، قیافه. آقا چون اگه قیافه ام خوشگل باشه همه از ما خوششون میاد و بهتر میتونیم کار پیدا کنیم.
تقی: آقا اجازه، بنظر من قیافه اصلاً مهم نیست. مثلاً الآن هستن بعضی ها که قیافه اشون عین میمونه ولی حتی رئیس جمهور شدن!!!!!
بامداد
رشتیه داشته تو رشت همینجوری در خونه ها رو میزده میرفته تو نیگا میکرده میامده بیرون.
ازش میپرسن: چی شده؟ دنبال چی میگردی؟
میگه: آوو عجب مردم نامردی هستن، اومدن خونه ما و رفتن، بگو دیگه چرا دمپایی های منو بردین!!؟؟
ترانه
از ترکه میپرسن: ننه بابات باهم چطورن؟
ميگه: روزا مثل سگ و گربه ، شبا مثل پيچ و مهره!!!
دنیا
احمدی نژاد توی آخرین سخنرانیش تعریف میکرد که: قبل از اینکه رئیس جمهور بشم یه شب خواب بابام رو دیدم، میگفت: محمود قول بده وقتی رئیس جمهور شدی حتماً دو دوره بشی!!!!
فهیمه
ترکه رفته بوده تئاتر، دوستش ازش میپرسه: چطور بود؟
ترکه میگه: خوب بود ولی آخرش رو نفهمیدم چی شد. قست اول که تموم شد یک پلاکارد نشون دادن که میگفت: -پرده دوم دو سال بعد-. من دیگه حوصله نداشتم دو سال صبر کنم اومدم بیرون!!!
کیانی
از ترکه میپرسن: تو فامیلتون دانشگاه برو کسی هست؟
میگه: آره بابا، دو تا از داداشام دانشگاهین، یکیشون چمن محوطه دانشگاهو میزنه اون یکی هم تو بوفه دانشگاه با اونا سوپ درست میکنه!!!
قهرمان
از ترکه میپرسن معیار تو برای انتخاب ریاست جمهور آینده چیه؟
ترکه میگه: مطمئن باشم که تو خونه اشون دستشوئی دارن!!!!!
فرامرز
مرداحساس را کشف کرد و زن عشق را،
مرد کار را کشف کرد و زن خانه داری را،
مرد پول را اختراع کرد و زن خرید را،
از آن زمان، مرد چیزهای بسیار زیادی کشف و اختراع کرد، و زن همچنان در حال خرید است!!!
آرمانی
آخونده داشته روضه میخونده، همش راجع به بهشت میگفته، یکی میگه: حاج آقا، چرا همش راجع به بهشت میگن، یک کمی هم از جهنم تعریف کنین.
آخونده هم با حال بوده، میگه: از جهنم چی بگم که همش شخص در عذابه، یک لحظه آرامش و آسایش نداره، هیچ کاری نمیتونه بکنه، … خلاصه راحت بهتون بگم، یک کمی بهتر از همین جایی که الآن دارین زندگی میکنین!!!
آذری
ترکه دم یه گربه رو گرفته بوده و می کشیده.
بهش میگن گناه داره چرا دم گربه رو می کشی؟
میگه بابا من فقط دمش رو گرفتم … خودش می کشه!!!
فرهادی
دوش ، از بازار، سوی خانه آمد شوی ما
گفت : هیهات از گرانی،ای خدا، درکوی ما
بس که گشتم در پی یک جنس ارزان هر کجا
درد بگرفته ست این پا و سر زانوی ما
کاش می خواندیم وردی، میشد ارزان هرچه هست
کاشکی در آن اثر می کرد این جادوی ما
کاشکی من یک نشانی داشتم از کوی دوست
زانکه او گفته ست: ارزانی بود در کوی ما!
هم گرانی، هم تورم، هر دو هست از شایعات
هر که خواهد گوجهء ارزان، بیاید سوی ما
کاش می دانست همچون گوجه های کوی او
سرخ می باشد ز سیلی، صورت ما، روی ما
کاش می دانست از بی گوشتی سبزی خوریم
قاطر مشدی رجب هم، بهترین الگوی ما
معدهء ما همچو او گردیده چندین قسمتی
روی هم تغییر کرده شکل و خلق و خوی ما
ترسم از شبها که بالاتر رود روز دگر
این تورم هم شده با نرخ خود، لولوی ما
تا که اسمش بر زبان آید بدون اختیار
سیخ می گردد به روی این تن ما، موی ما
کاش می شد کلهء دیو گرانی را برید
ماست هم گر چه نمی برد سر چاقوی ما!
رحمانی
سازمان ملل برای عذاب بیشتر جسد صدام را در بین شهدای قزوین دفن کرد!!
سینا
سوره محمود
بنام آنکه محمود را اين ريختی آفريد (1) و در آن نشانه هایی است که همه باید بدانند (2) و تو چه میدانی که ما محمود را برای چه آفریدیم (3) و بهتر است بدانی و شما از ضرر کنندگانید (4) و خدا چشمها و گوشهای شما را بسته نگه داشت تا وقتی محمود انتخاب شد (5) و عقل نداشتید و دیگر دور است خوبی ها از شما و بدرستی که شما از بیچارگانید (6) و خدا روز را بر شما شب و شب را تاریک و سرد کرد تا مگر بفهمید که هرگز نمی فهمید (7) و بدرستی که شما پند نگرفتید از محمود و از پیشیان محمود که انتخاب کردید و خود را در آتش سوزان انداختید (8) و محمود قحطی بی آبی وبا و نکبت را برای شما آورد که اینست هدیه او و پیشینیان از او اگر بدانید (9) و شما نیستید از درست شوندگان پس داخل شوید به جهنم بعداز آنکه تمام شدن کارتان در این دنیا (10) و محمود چه فریبنده مکارانه کار کردی فریبنده ای مکارانه ای !!!
طالبی
ترکه میمیره. شب اول قبر ۶۲ تا فرشته میان سراغش. ۲تاشون سوال می کردن… ۶۰ تاشون حالیش می کردن!!!
بی نام
______________
به یه ترکه میگن از قفل فرمونت راضی هستی؟
میگه: آره فقط سر پیچ ها یه کمی اذیت می کنه!
بی نام
Recent Comments