طنز ادبی

دسته‌بندی نشده Add comments

قربان هلالت بروم ای مه شوال
آورده ام از فرط خوشی در دو سه تا بال
سی روز به امید وصالت سپری شد
خم شد کمرم در رمضان همچو یکی دال
گرچه رمضان نیست فراتر زسه ده روز
از بهر من این ماه بُود بیشتر از سال
افطار و سحر گرچه خودم را خفه کردم
اما وسط روز شدم ضایع و بیحال
لاغر شدم و زرد مثال نی قلیان
رخسار من اکنون شده چون خربزۀ کال
یک چیز مرا مایه امید و توان بود
آن عید سعیدی که رسد باز به هر حال
ممنونتم ای ماه شب اول شوال
در آمدنت چون که نفرموده ای اهمال
زیبا تری ای ماه هلالی تو برایم
از ماه شب چارده آن بدرک رمّال
در فطر ببین باز چه سوری بچرانم
هرچند شود این حرکت باعث اسهال
جاوید از این روی بُود شاد در این روز
چون باز شکم در جلو واوست به دنبال

شاهنده

Leave a Reply

1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars (19 votes, average: 4٫00 out of 5)
Loading...
WP Theme & Icons by N.Design Studio
Entries RSS Comments RSS ورود