پسر ترکه را از مدرسه اخراج می کنند. پدرش میاد مدرسه و میگه: چرا بچه منو اخراج کردین؟
معلم: آخه ازش پرسیدم “تخت جمشید” رو کی آتیش زده؟، جواب نداد.
ترکه هم با قیافه طلب کار گفت: ای بابا این که دیگه اخراج نمی خواست! من خودم نجارم، می گفتین، برای جمشید آقا یه تخت جدید درست میکردم

_______________

غضنفر برای اولین بار زنگ میزنه خونه دوست دخترش(غزاله) و به بابای غزاله که گوشی رو ور داشته بوده میگه:آقا گوربان سنه گوشی رو بده به گزاله(غزاله) کارش دارم.
باباهه هم هر چی فحش بلد بوده نثارش میکنه و قطع میکنه.
فردا غزاله به غضنفر میگه ببین وقتی زنگ میزنی به خونمون اگه بابام ورداشت یا حرف نزن یا اگه زدی یه چیز پرتی بگو که بگه اشتباهه و مثل دیشب فحش و فحش کاری نشه.
غضنفر دفعه بعد که زنگ میزنه، باز باباهه ور میداره هول هولکی میگه :آقا ببخشید اونجا میدان انقلابه؟
بابای دختره هم که این احمق رو شناخته بوده میگه آره کره خر اینجا میدونه انقلابه، زر بزن ببینم چی میگی؟
غضنفر هم میگه : پس قربون دستت گوشی رو بده به گزاله خانم