آوریل 26
یه خانمه میره توی یک مغازه، روی ترازو وایمیسته یک سکه ميندازه، میبینه وزنش خیلی زیاده، از ترازو مياد پايين، پالتوش رو درمياره. دوباره ميره روی ترازو، يه سکه ميندازه، میبینه هنوز وزنش زیاده. مياد پايين، کفشهاش رو درمياره. دوباره ميره روی ترازو، يه سکه ميندازه، میبینه هنوز زیاده. مياد پايين، ژاکتشو درمياره. ميره روی ترازو، يه سکه ميندازه، میبینه هنوز زیاده. مياد پايين، ميبينه دیگه پول خرد نداره، میره از صاحب مغازه پول خرد کنه،یارو ميگه: نه خانم، از اينجا به بعدش مجانيه!
شراره
Recent Comments