معلم: مجید بگو ببینم، میتونی یک ماده بی بو و بی خاصیت نام ببری؟
مجید: بله آقا، مدرک لیسانس داداشم

_______________

به یه ترکه میگن: آقا تو ترکی؟
میگه: چیه؟! مگه خودت نقطه ضعف نداری؟

_______________

یه روز صبح یه ترکه که شهردار بوده! برای زدن کلنگ یه ساختمان جدید همراه گروهی از مقامات میره سر محل ساختمان!
زنش میبینه ظهر شد ترکه نیامد، عصر شد نیامد، شب شد نیامد، خلاصه نصفه شب میشه میره خونه! وقتی میرسه خونه زنش با تشر میگه تا حالا کجا بودی؟
ترکه میگه: رفتیم یه ساختمون رو کلنگ بزنیم ما کلنگ اول را که زدیم همه شروع کردن به دست زدن ما هم خوشمون آمد، همینطور کلنگ زدیم، خلاصه زیر زمین ساختمون را کندیم