به روز آشغالی میاد دم درخونه ترکه، میگه آقا آشغال دارید؟
ترکه داد میزنه تو خونه خانم آشگال داریم؟
زنش میگه آره آره داریم!
ترکه میگه آره داریم، نمیخایم

_______________

لره میاد تهران میبینه همه آستین کوتاه پوشیدن.
میگه: عجب، پس اینا دماغشونو با چی پاک میکنن؟

_______________

ترکه میمیره، میبرنش بهشت.
بعداز چند روز میان ازش میپرسند که همه چی میزون هست یا نه؟ میگه: والله همه چیز عالیه، فقط کمی هوا سرده!
میبرنش دم مرز جهنم که یه ذره گرمای جهنم بخوره بهش، که گرم شه. دوباره بعد از چند روز میان میپرسند خوب اوضاع چطوره؟ میگه: والله همه چی خوبه، ولی هنوز یه ذره سوز میاد!
میگن بابا تو اصلا” لیاقت بهشت رو نداری، میندازنش تو جهنم! بعد از چند روز میان، میپرسند: خوب بالاخره گرم شدی؟ میگه: والله اینجا بهتره، ولی هنوز هم یه ذره سوز میاد!
شاکی میشن میندازنش طبقه هفتم جهنم، تو مرکز آتیش. چند روز میگذره ، میان بهش سر بزنن ببینن اوضاع احوالش چطوره. تا درو باز میکنن، ترکه داد میزنه داداش اون درو ببند، یخ کردیم