ترکه ميره امام رضا دعا ميكنه يا امام رضا يه وانت نیسان بهم بده. و اینو همین جوری پشت سرهم میگه.
بعد میشنوه که یک لره هم از اون طرف میگه: يا امام رضا يه هزارتوماني بهم بده، اونم همیجوری داشته اینو تکرار میکرده.
ترکه دیگه خیلی عصباني ميشه میگه: بابا بیا اين هزارتومان بگير برو، بزار حواسش به ما باشه