دو تا دیوانه داشتن با هم بحث میکردند، اولی که دستش رو مشت کرده بوده به دومی میگه: اگه گفتی تو مشتم چیه؟
دومی میگه: اتوبوس.
اولی میگه: قبول نیست تو از روی رنگ شلوارم فهمیدی

_______________

یه ترکه و یه عربه داشتن با هم دعوا میکردن و به هم فحش میدادند.
یکهو ترکه شروع میکنه به خندیدن و تشکر کردن.
میگن: چرا اینجوری میکنی؟
میگه: آخه من دارم بهش فحش میدم، این داره واسم قرآن میخونه