يه ترک يه تهراني يه اصفهانی با هم ميرن يه خربزه ميخرن.
ميگن هر کي که امشب شيرين ترين خواب رو ديد اون خربزه رو بخوره.
صبح که بيدار ميشن تهرانیه ميگه من ديشب خواب ديدم تو مسابقه دو شرکت کردم و نفر اول شدم.
اصفهانیه ميگه من خواب ديدم با تمام فامیل رفتیم یک جائیکه همه جور خوراکی ها بود و مفت مفت بود و ما همینجور می تونستیم بخوریم.
ميبينن ترکه هيچي نميگه، ميگن تو چي خواب ديدي،
ميگه: والله من هر کاري کردم خوابم نمي برد، ساعت 3 بلند شدم خربزه رو خوردم

_______________

خوش بين: مردي كه تصور کند، وقتي زني پاي تلفن خداحافظي کند گوشي را خواهد گذاشت