جولای 12
ترکه داشته برای دوستانش تعریف می کرده: آره یه بار که رفته بودم جنگل، یکدفه یه خرس بزرگ گذاشت دنبالم، من می دویدم، خرسه هم پشت سر من می دوید تا اینکه یهو خرسه شروع کرد به لیز خوردن. حالا من همینجور داشتم میدویدم…
دوستش میگه: خب تو واقعا خیلی نترسیها. من اگه بودم حتما خراب میکردم!
ترکه می گه: پس فکر کردی خرسه چرا داشت لیز می خورد؟
تهرانی
Recent Comments