آوریل 18
رشتیه داشته میآمده خونه، میبینه بچه همسایه از خونهاشون داره میاد بیرون. میره تو با عصبانیت به زنش میگه: چیه، اینجا چه خبره، چشمم روشن بچه همسایه اینجا چیکار داشت!؟
زنش خونسرد میگه:اومده بود موبایل باباشو که جا گذاشته بود، ببره!
رشتیه میگه: آهان، خیالم راحت شد!!!
زرین
Recent Comments