دوتا دیوانه داشتند با هم حرف میزدند
اولی: واقعا بدشانسی آوردیم امسال عید افتاده به جمعه
دومی: آنقدر هم بدشانسی نیاوردیم، فکر شو بکن، اگر عید میافتاد به سیزده چه بدبختی میشد
_______________
زنه داشت خودشو وزن میکرد. شوهرش میگه: فکر کنم یک چند کیلویی اضافه وزن داری
زن میگه: طبق این جدول من وزنم زیاد نیست فقط قدم باید 15 سانت بلندتر باشه
_______________
مرده میخواست برای زنش یکدست لباس کادو بخره میره مغازه لباس فروشی میگه یکدست لباس زنانه میخواد.
فروشنده میگه: چه رنگی باشه؟
مرد: فرقی نمیکنه
فروشنده: چه اندازه باشه؟
مرد: فرقی نمیکه
فروشنده: چه مدلی باشه؟
جمال
Recent Comments