وصلت ما از ازل یك وصلت ناجور بود
من كه خود راضی به این وصلت نبودم زور بود
درس و دانشگاه بالكل بی بخارم كرده بود
بسكه بودم سر بزیر و در غذا كافور بود
رخت دامادی پدر با زور كرد اندر تنم
گفت باید زن بگیری وَ خود این دستور بود
چندباری خواستگاری رفته بودم بد نیود
میوه می خوردیم و كلاً سور و ساتم جور بود
این یكی گیسو كمند و وان یكی بینی بلند!
این یكی چشم آبی و آن دیگری مو بور بود
سومی هم دو برادر داشت هر جفتش خفن
اولی خر فهم بود و دومی خر زور بود
خانواده گرچه یك اصل مهم در زندگی است
انتخاب اولم ناجور و باباش مرده شور بود
تیکهای بود دیدنی، هم صورت وهم سیرتش
مشکلش در آن هزاران سکه ، از مهر خانم مزبور بود
با خودم گفتم كه كی داده…گرفته، بی خیال
حیف از شانس بدم کو، دامادشان مأمور بود
این غزل را توی زندان من سرودم یك نفس
شاهدم ناصر سه كلّه با كَرم وافور بود
زن عذاب است و همهاش درد و بلا، با این وجود
می گرفتم یك زن دیگر اگر مقدور بود
سعادتی
Recent Comments